حرف‌هایم

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

سلام، خوبین؟ :)

خیلی حرص می‌خورم از این‌که این‌جا به‌روز نمیشه :(

نمی‌دونم چرا قدیما انقدر اشتیاق داشتم که هرچی میشه بیام این‌جا بنویسم ولی الان هرچقدر تلاش می‌کنم نمیشه :|

ماهیت «متغیّر» و «در حال تحول» زنده‌گی چیزیه که اون رو و آدم‌های زنده‌گی‌کننده رو غیر قابل پیش‌بینی می‌کنه؛ یک‌باره برمی‌گردی و می‌بینی که ای دل غافل! همه چیز عوض شده...

فکر می‌کنم عنصر کلیدی در بلاگ‌نویسی اعتمادبه‌نفس باشه،‌ چیزی که اول‌ش زیاد داری و بعدش کم، درست برعکس هر فرآیند دیگه‌ای در دنیا!

مثل بچه‌هایی که تا وقتی بچه‌ن کارهای جسورانه و متهورانه می‌کنن اما وقتی به سن عقل و محاسبه می‌رسن سخت از جاشون تکون می‌خورن و ترسو می‌شن!

انگار که آدم با آگاه‌تر شدن کمی دست و بال‌ش بسته و شجاعت‌ش کم میشه. من هم شاید وقتی با افکار و حرف‌ها و افرادی بسیار بزرگ‌تر از خودم آشنا شدم کمی ترسیدم. ترسیدم که کلام ناقص و گاهی بی‌هوده‌ی من در مقابل کلام‌های محکم‌ و بزرگ‌تر از خودش بی‌آبرو بشه. بنابراین دیگه آدم بامهابایی شدم و بی‌مهابا پست نذاشتم!

خلاصه ناراحتم از این وضعیت،‌دعا کنید که به یه نحوی درست بشه..  :))

یا علی